خودکشی در مه

مرگ پایان کبوتر نیست

خودکشی در مه

مرگ پایان کبوتر نیست

عدالت اجتماعی؟!!!!!!!!!!!

این شعر را برای دوست دانشجوی مبارزم که به اتهام افکار ناروا به خاطر نوشته هایش در تعلیق به سر میبرد نوشتم!

نمیدانم تا کی این وضعیت ادامه خواهد داشت!تا کی قلم میشکنند.نوشته میسوزانند ؛افکار را تحریم میکنند!

تا کی زندانهای سیاسی آغوش بر دانشجو میگشایند.و تا به کی در مملکت عدالت اجتماعی حکم ناروا صادر میشود!

شما دوست خوب لطفا نظر خودت رو برام بنویس

                                                     شاید دیگر هیچ

***

 

او مرد بزرگ حیرت انگیزی بود

 

از نور همیشه در دلش چیزی بود

 

 این مرگ که می هراسم از آن بسیار

 

در دیده او چه چیز ناچیزی بود

 

ع.مشایخی

 

نظرات 4 + ارسال نظر
عمید دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:46 ب.ظ

عزیز جان مصراع دوم شعر هست:از نور همیشه در دلش چیزی بود
نه .او همیشه در دلش..........

سلام دوستان خوبم
من هم اینجا از اشتباهی که در تایپ شعر انجام دادم از جناب مشایخی و همه دوستان پوزش میخام

[ بدون نام ] چهارشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:58 ق.ظ

عزیز من مصراع دوم شعر را درست کنید.
از نور همیشه در دلش چیزی بود

ََََعمید مشایخی یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:46 ب.ظ

سلام .عزیز من چرا مصراع دوم شعر را که به شکل مضحکی اشتباه تایپ کردید درست نمیکنید.این بار چهارم هست که می نویسم.از نور همیشه در دلش چیزی بود نه ،او نور همیشه در دلش چیزی بود

به علت مشکلاتی دیر به وبلاگم سر زدم !!!!!!!!!!!
باز از همه مخصوصا آقای مشایخی عزیز که اشتباهی در تایپ شعرشون انجام داده بودم پوزش میخوام

عمید مشایخی سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:23 ق.ظ

فدای تو بشم مصراع دوم شعر را درست کن.
از نور همیشه در دلش چیزی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد