خودکشی در مه

مرگ پایان کبوتر نیست

خودکشی در مه

مرگ پایان کبوتر نیست

اضطراب

آن چیزی که در ادامه می آید برون ریزهای ذهن من از مقاله ی <راه نما>ی استاد علی طهماسبی با عنوان اضطراب وجود است. 

آدم گاهی دچار اضطراب هایی می شود که منشا آن را نمیداند.اضطراب از مرگ یکی از انهاست که همه ی ما زمانهای زیادی دچار آن شده ایم.برای این اضطراب دلیلی داشته ایم مبتنی بر نیست شدن.و این از دغدغه ی جاودانگی ما می آید.و شاید ندرتا این اضطراب ناشی از مرگ مبتنی بر اندیشه نا تمام ماندن (من) باشد.شاید از این می ترسیم که (رشد)نکرده ایم و در راه امر متعالی ره نپیموده ایم. 

از نگاه دینی انسان از دو اقنوم تشکیل شده است که همواره بین آن دو سرگردان است. 

روح که هدیه ی خداوند به انسان است و از زمان آفرینش انسان در وجود او نهاده شده است و نفس که به تعبیر قرآن آوردگاه شیطان است و شورمندی حیات دارد و برای زنده ماندن جسم انسان به هر قیمتی تلاش میکند.روح دغدغه ی امر متعالی و نامهای خداوند دارد و نفس دغدغه ی زنده ماندن. 

جالب اینجاست که شاید بدون نفس و دغدغه های آن روح نتواند صیرورت بیابد.بنا بر این وجود آن واجب است.وبه گمان من شاید با دغدغه های آن است که روح ظرفیت حرکت به سوی خدا را پیدا میکند و تلاش و سعی آدم برای رشد پدید می آید. 

شاید نفس فراهم آورنده ی مصیر روح است به سوی خدا و جدال بین این دو لحظه لحظه های اضطراب را برای ما پدید می آورد 

توصیه می کنم که نوشتار اضطراب وجود را حتما بخوانید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد